حالا که آمده ای ، چترت را ببند
در ایوان این خانه جز مهربانی نمی بارد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
و با دلتنگی های من ، تو با این جاده همدستی
تظاهر کن ازم دوری ، تظاهر میکنم هستی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
زندگی ام را
تنهایی برداشته!
و دست هایم
بی دست هایت
هر شب هدر می روند
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
عاشق که می شوی
نگران خودت نباش
شب های باقیمانده ی عمرت
به این سادگی ها
صبح نخواهند شد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
من بر اینم که سزاوار قدم های تو باشم که بیایی شاید
تو بر آنی که قدم هات به کوی من بیچاره نیفتد به غلط
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
به هم رسیدن
به هم نرسیدن
یا
هر چه که شد
بیا بیاندازیم گردن کهکشان و
سرنوشت و
خدا
تا کمتر گریه مان بگیرد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
من سر ریز سکوت توام که
نه حرفی برای زدن داری
نه دلی برای عاشق شدن
تفسیر سکوتت کار راحتی نیست
من شکست خورده ی تفسیر سکوت توام
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
هیچ صبحانه ای طعم لبخند نخواهد داد،
از فردا،
حالا که ساز "می روم می روم" می زنی!
و خورشید
بی عسل نگاهت
هر صبح
از طلوعش پشیمان خواهد شد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
کوه با نخستین سنگ ها آغاز می شود و انسان با نخستین درد
ومن با نخستین نگاه تو ، آغاز شدم . . .
نظرات شما عزیزان: