نه گل خواهد ز بوستان ها جدائی ، نه دل دارد خیال بی وفائی
ولیکن چرخش چرخ ستمگر زند بر هم رسوم آشنائی . . .
.
.
.
غم زمانه خورم یا فراغ یار کشم ؟ به طاقتی که ندارم کدام بار کشم . . . ؟
.
.
.
غم خانه عشق تو به رضوان ندهم ، یک خار تو را به صد گلستان ندهم
تو معدن عشق آرزوهای منی ، من کفر تو را به گنج ایمان ندهم . . .
.
.
.
یک شب از عمرم صفحاتی خواندم ، چون به نام تو رسیدم لحظاتی ماندم
همه دفتر عمرم ورقی بیش نبود ، همه تکرار تمنای تو بود .
.
.
.
وقتی که وفا قصه برف به تابستان است و محبت گل نایابیست به چه کسی باید گفت: با تو خوشبخت ترین انسانم!؟
.
.
.
از بس که درون سـیـنـ ـه تنهـا مـــانده / در مـــانده ا م از دست دل وا مـانده
در داخل سیـ ـنـ ه درد شیرینی هست / آیــــا دل من پیش شمـا جـا مــانده !؟
.
.
.
ماهی تو، که بربام شکوه آمده است / آیینه ز دستت به ستوه آمده است
خورشید اگر گرم تماشای تو نیست / دلگیر نشو ز پشت کـوه آمده است
.
.
.
یک پلک زدن فاصله از تو تا من / باید بزنیـــم پلک یا تو یا من
هر چند که گفتند گناه است این کار / اما تو یکی بزن گناهش با من . . .
.
.
.
مثل گل صد برگ شکوفــا شده ای / چون مـــاه چهار ده شکوفا شده ای
در آینـه ی نگاه من چشم بدوز / تا در یابی چقدر زیبا شده ای . . .
.
.
.
ای روی گشـــاده خُلق تنگ آمده ای / آهــوی رمیده چـون پلنـگ آمـده ای
آن روسری سپید می دانی چیست؟ / بــــا پـرچم آشتی بـه جنگ آمـده ای . . .
.
.
.
خوش خُلقی و خشم همزمان یعنی چه؟ / بیـزاری و عشق تـوأمـان یعنی چه؟
با رفتن من اگر موافق هستی! / پس این بنشین ، نرو ، بمان یعنی چه؟.
.
.
.
بی تو اینجا همه در حبس ابد تبعیدند / سالها هجری و شمسی همه بی خورشیدند .
.
.
.
من از می چشمان سیاهت مستم / گفتم بنویسم که به یادت هستم .
نظرات شما عزیزان: