عشقانه ها سایت تفریحی فرهنگی مذهبی دانلود و...
| ||
|
در حکایتی است که جابر بن عبدالله انصاری در مسجد مدینه مینشست و پاسخ پرسشهای دینی مردمان را میداد و هر از گاهی چند با صدایی ضعیف لرزان و بلند میفرمود یا باقرالعلم، اهل مدینه گفتند که او هرم (پیر) گردیده و هذیان میگوید، گفت که نه والله من عبث(بیهوده) نمیگویم، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) به من فرمود که "ای جابر به زودی مردی از اهل بیت مرا خواهی دید که نام او نام من و شمائل او چون روی زیبای من است که دانش را میشکافد و لطایف علم را از نهانخانه آشکار خواهد کرد" و من از هنگامی که پیامبر چنین فرموده تا به امروز منتظر دیدن روی او هستم و بدین سبب است که بیاختیار نام او را فریاد میزنم، میگویند اتفاقاً روزی گذر جابر به کوی و برزن های مدینه افتاد و هنگامی که به خانه امام سجاد(علیه السلام) رسید، خردسالی را دید که چهرهاش آشنا مینمود و شمایلش بوی نبوی داشت او را به نزد خویش طلبید و گفت: بزرگ زاده؛ نام مقدست چیست؟ آن کودک در پاسخ فرمود من محمد بن علی بن الحسین بن علی ابن ابیطالب (علیهم السلام) هستم، آنگاه جابر سر مبارک حضرتش را بوسه زد و گفت پدر و مادرم فدای تو باد، که جدت حضرت ختمی مرتبت به تو سلام رسانده است. نظرات شما عزیزان: |
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |