سر خود را مزن اینگونه به سنگ
دل دیوونه تنها دل تنگ...

دیدی آن را که تو خواندی به جهان یارترین!!!
چه دل آزارترین شد چه دل آزارترین...

.

.

.

تا تو را دیدم ندادم دل به کس
عاشقم کردی به فریادم برس

.

.

.

رفیق یک دله غمخوار ویار باید ونیست
فغان چه ها که در این روزگار باید ونیست

.

.

.

پیش از تو اب جرات دریا شدن نداشت

شب مانده بود جرات فردا شدن نداشت

.

.

.

اسمان را به تمشای تو خواهم پیمود...کهکشان را به بهار و به دل پاک تو خواهم بخشید...شب مهتابی عشق از پس دور ترین سیاره برایت خواهم اورد گل نور تا که چشمان تو را پر ستاره پر خورشید کنم

.

.

.

تیر بر سینه ام آن غمزه ی فتان می زد .... قصد خون دلم آن عارض مهوش می کرد

.

.

.

عاشق دلداده رادردل بجزدلدارنيست
نقش برلوح ضميرش غيرتام يارنيست

.

.

.

به شبهاي جدايي بس كه با ياد تو خو كردم
دل از غم سوخت ليك از ديده كسب آبرو كردم ...

.

.

.

تو مرا می فهمی من تو را می خواهم
و همین ساده ترین قصه ی یک انسان است

.

.

.

سالها شمع دل افروخته و سوخته ام

تا ز پروانه کمی عاشقی آموخته ام

.

.

.

بی حرمتی به ساحت خوبان قشنگ نیست

باور کنید پاسخ آیینه سنگ نیست

.

.

.

در نمازم خــــــــــم ابروی تو با یــــــاد آمد ....................................... حالتی رفت که محراب به فریـــــاد آمد
از من اکنون طمع صبر و دل و هوش مدار ....................................... کان تحمل که تو دیدی همه بر باد آمد

.

.

.

یک نکته از دو لعلش گفتیم با سکندر .... خضر از حیا بپوشید سرچشمه ی بقا را

.

.

.

تا دل دیوانه در زنجیر زلفت بسته ایم .... ای بسا عاقل که شد دیوانه ی زنجیر ما

.

.

.

دوش میگفت که فردا بدهم کام دلت................. سببی ساز خدایا که پشیمان نشود

.

.

.

در ما به ناز می نگرد دلربای ما .... بیگانه وار می گذرد آشنای ما

.

.

.

سوگند می خورم به مرام پرندگان

در عرف ما سزای پریدن تفنگ نیست 

نظرات شما عزیزان: