من از ریاضیات تنها همین را میدانم ... !من - تو = 0

.

.

.

تا تواني رفع غم از چهره ي غمناک کن

در جهان گرياندن آسان است

اشکي پاک کن 

.

.

.

این چه عشقی است که در دل دارم ، من از این عشق چه حاصل دارم
می گریزی زمن و در طلبت ، باز هم کوشش باطل دارم...

.

.

.

من به خاکستر نشینی عادت دیرینه دارم...سینه مالا مال درد ولی دلی بی کینه دارم...

.

.

.

تمام ماجراي من
سه واژه شد براي تو
سه واژه ي جدا، جدا
من و ..
شب و ..
هواي تو ..

.

.

.

بهانه بسيار است برای گريستن
تحملی بايد
که افشای راز سوختن
خصلت پروانه نيست..

.

.

.

پاييز هيچ حرف تازه اي براي گفتن ندارد

با اين همه از منبر باد که بالا مي رود

برگ ها چه زود به گريه مي افتند!!!

.

.

.

پاییز آمده ...
حس ِ درختانی که
ذره ذره می میرند را
خوب می توانم بفهمم ...

.

.

.

برای من از دور دست تکان نده !
من تو را همین نزدیکی گم کرده ام ...

.

.

.

می بینی ؟
دیگر تنها نیستم !
جای تو را بغض پر کرده است ...

.

.

.

دونگاهی که کردمت همه عمر

نرود، تا قیامت ازیادم

نگه اولین، که دل بردی

نگه آخرین، که جان دادم

.

.

.

به قلم مي گويم : - اي همزاد ...
اي همراه ...
اي هم سرنوشت ..!
هردومان حيران بازي هاي دورانهاي زشت ..
شعرهايم را نوشتي ..
دست خوش ، اشک هايم را کجا خواهي نوشت؟

.

.

.

عاشق شدم به خنده هات

به خنده های بی ریات

وقتی که تو حرف می زنی

محبته توی صدات

چقدر قشنگه اون موهات

که ریخته روی شونه هات

.

.

.

پرواز خواهم کرد روزی
اگر نگاه تو بگذارد !!!

.

.

.

بگذارید تا میتوانم بازی کنم

که فردا با من بازی خواهند کرد

بگذارید بچه بمانم!

 

نظرات شما عزیزان: